| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
Alternative content
Template By: NazTarin.Com
فال حافظ
قالب های نازترین
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان باند سیاه و آدرس band-black.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
سلام...
چی بگم؟
خسته ام....
از این زندگی...
از آدماش...
از خودم...
از کار هام...
از این آهنگی که دارم گوش میدم...
از این فاز سنگین و تاریکی که تو وجودمه...
از این کم حرف بودنم...
از همه چی خسته شدم...
خوشم نمیاد از زندگی...
حوصله ام دیگه سر رفته از زندگی...
اینجا زندگی نمیکنن ،
نفس میکشن...
غیر از اینه؟
غیر از اینه که همه فقط نفس میکشن و میخورن و میخوابن و هر لحظه
به مرگ نزدیک تر میشن؟
هیچکس به آرزوهاش نرسید...
هیچکس تو دنیا نتونست اونجوری که میخواد باشه...
ثانیه ها ببین مثل چی میره ، میمیری تا بفهمی زندگی چیه...
تا آدم میفهمه زندگی چیه میفته میمیره...
ولی من تنها کاری که میتونم بکنم...
اینه که دراز بکشم رو تختم...
خیره شم به سقف...
و تو رویاهام قدم بزنم...
و تو دنیای خودم خوش باشم...
تا وقتی که خوابم ببره...
و وقتی بیدار میشم...
میبینم زندگیم به همون تاریکیه...
آدما به همون کثیفی اند...
و من ، به همون غمگینی...
ولی اینو میدونم...
برای رسیدن ،
راهی جز رفتن نیست...
یه چیزی رو میدونستی؟
این روش مخصوص نوشتن من ،
یعنی همین که هر جمله رو تو یه خط جدا مینویسم...
باعث میشه شما خیلی تند مطالب منو بخونید...
ولی اینکار رو نکنید...
من هر جمله ام رو با آرامش مینویسم و با آرامش برای خودم میخونم...
پس شما هم آروم آروم بخونید و بیاین پایین...
نظر یادت نره...
سلام...
دخترا فکر میکنن همه ی پسرا همش دنبال دعوا هستن...
خوب باید بگم بعضی از پسرا همینطوری اند...
بنظر من ، سه نفر رو باید زد یا سه نفر رو باید باهاشون دعوا راه انداخت...
1- کسی که فحش هرزه بده و با من حساب شوخی نداشته باشه
2- کسی خیلی ادعای لوطی میاد و جلوی جمع برات رجز میخونه
( این رو اگه نزنی تا آخر عمر پشیمونی )
3- کسی که بخاطر خودشیرینی جلوی جمع سر یه مسئله الکی باهات دعوا راه بندازه
(حتی اگه قصد دعوا نداشته باشی این رو باید یزنیش)
خلاصه که باید بزنی و اگه بخوای مث بچه مثبت ها رفتار کنی خودت تا آخر عمر پشیمونی...
تو دعوا هم فقط تو چشم طرف نگاه کن و رو به جلو حرکت کن...
یه خاطره از دعوا :
با یارو حرفمون شد...
منم مث بچه + ها گفتم آقای محترم ، پسر خوب ، چرا الکی میخوای دعوا راه بندازی؟
مسئله ای که با حرف حل میشه چرا میخوای با کتک حل کنی؟
آقا این یارو فحش خواهر داد...
یه قدم رفتم جلو رفیقم دستش رو گذاشت رو سینه ام گفت تو که خواهر نداری ولش کن بابا...
منم وایسادم...
بهش گفت این خواهر نداره...
اونم یه فحش هرزه به مادرم داد...
اونم جلوی جمع...
و شد ،
آنچه نباید میشد...
جوری زدمش ،
که مث پهن گاو پهن زمین شده بود و رفیقاش اومدن جمعش کردن...
برای بچه ها تو مدرسه که تعریف کردم سجاد گفت چرا یه زنگ بمن نزدی؟
خلاصه هنوز که هنوزه تو محله بمن میگن بروس علی...
آره...
پسر نباید دنبال شر باشه اما وقتی شر شد دیگه اونم باید برای حفظ آبروش شر شه...
یه پسر واقعی باید سر همچین مسائلی دعوا کنه عزیز...
اما دختر خانم ها ،
تا جایی که دختر خاله ی بیست ساله ی من تعریف میکنه...
تو دانشگاهشون...
دخترا ،
سر تکوندن درخت توت...
یا اینکه یکی جواب سلام اونیکی رو نداده...
یا اینکه یکی رفته سر وسایل اونیکی...
و ...
و ...
و ...
باهم دعوا میکنن...
بعدش هم میگن پسرا همش دنبال دعوا میگردن و بی احساس هستن...
دعواهاشونم که فقط فیلم بگیری و بذاری و تا آخر عمر بخندی...
این گیس اونو گرفته ، اون دماغ این رو گرفته...
دستشون رو میکنن تو دهن همدیگه و میکشن...
نمیدونی چه فازی داری دیدن دعوا دخترا...
یکی نیس بگه آخه...
بیخیال...
نظر یادت نره...
سلام...
روی خوش نشون دادم و روی خوش بهم نشون ندادن...
جدی های بقیه رو شوخی گرفتم و شوخی هامو جدی گرفتن...
دوستامو دوس داشتم و دوسم نداشتن...
خراب رفیق بودم و تره برام خورد نمیکردن...
براش بقیه مردم و برام تب نکردند...
عشق رو فهمیدم و کسی عشق رو نفهمید...
با بقیه آروم بودم و باهام تند بودن...
هیچی نمیخواستم و ازم همه چی میخواستن...
تو موقع سختی کمک حالشون بودم و تو موقع سختی اسمم یادشون نبود...
دوستشون داشتم و دوستم نداشتن...
هییییییییییی خدا...
خاک بر سر من...
چرا من نمیتونم مثل بقیه پررو باشم...
چرا نمیتونم مثل بقیه از بیراهه سریعتر به مقصدم برسم...
چرا من اینقدر صاف و ساده ام...
چرا نمیتونم یذره نامرد باشم...
؟
ولی یه چیز رو بلدم...
بلدم پر بشم...
فقط پر بشم و سر نرم...
پر بشم و جوش نیارم...
ظرفیت من بیش از اندازه پره...
ولی...
نباید خودمو اذیت کنم...
چرا خودمو سرزنش کنم؟
بقیه باهام بد هستن...
بقیه خوبی هام رو با بدی جواب میدن...
هیچکس بمن روی خوش نشون نمیده...
و هزار ها مورد دیگه...
همشون به جهنم...
اصلا میشاشم به این دنیا و آدماش...
من تو این زندگی گندی که دارم زندگی میکنم...
تا تهش هم میرم...
کم نمیارم...
تو این زندگی تاریک و این فاز سنگینی که داره...
با این آدمای کثیفی که داره...
که مرامشون zero هستش...
زندگی میکنم...
ولی کم نمیارم...
میخورم و پس نمیدم...
ولی میرم جلو...
تا آخرش...
تو این تنهایی سیاهی که دچارش هستم...
همون که هرشب بخاطرش نیم ساعت اشک میریزم...
و آخرشم نشسته خوابم میبره...
غلط میزنم...
تنهایی تنها رفیقیه که منو تنها نذاشت...
دمش گرم...
واقعا دمش گرم...
اگه خدا تنهایی رو نیافریه بود...
اونوقت من چیکار میکردم؟
بهرام تو Intro آلبوم سکوت میگه :
فردای منننننن
خیلی وقته که گذشته ازش...
آب شد و ریخت روی گونه های منننننننن
مث دونه های برفففففففف...
من اشکامو به تو دارم
دیدم چشما همه تو خوابن
حرف ساختم از اتاقم...
مشتاق شنیدن نظرت هستم...
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |